پرستوی مهاجر

الهم عجل لولیک الفرج

پرستوی مهاجر

الهم عجل لولیک الفرج

افغانستان وسلطه زورگویان محلی

 افغانستان سلطه زورمندان محلی وبی خیالی دولت  

 

در برخی مناطق افغانستان هنوز حال و هوای دوران ما قبل گذار باقی است و رویه و

رفتار بعضی والیان و حاکمان محلی و زور سالاری عریان شان  هم چنان ملت ماتم زده ای افغاستان را آزار می دهد. مثلاً روزگاری تورن اسماعیل خان عنوان و الی، هرات را داشت ولی در عمل بر بخش وسیعی از مناطق غرب و جنوب غربی افغانستان حکومت می کرد و میلیونها دلار از عواید ملی حاصل از گمرگ های  همرز با ایران را در جیب چپ همان چپن  سفید رنگش می نمود و برای خود، خانواده، فرزندان ، نوه ها و ….موتر خرید و در ماورای مرزهای مملکت بلدینگ ساختند و کمپنی راه

ادامه مطلب ...

داستان کوتاه وجالب

زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »

آری... با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آورید

هلوکاست مردم هزاره پایان نیا فت

هلوکاست مردم هزاره پایان نیا فت 

 

افغانستان کشوریست که همواره قدرت میان دوخاندان قبیله ی حاکم درسه سده ی اخیر دست بدست گردیده که پس ازانتقال پایتخت از قندهاربه کابل این سرزمین دشتخوش جنگهای خونین میان فرزندان احمد شاه درانی ازخاندان سدوزائی برای تصاحب قدرت ادامه داشت که درجریان این کشمکشهای خونین تلفات وضایعات فراوان انسانی واقتصادی رامردم محروم افغانستان متحمل شدند وبزرگترین قربانی اصلی دراین جنگها اقوام محروم وبخصوص جامعه ی سرکوب شده هزاره بوده است ودرهریک ازین رخدادهای خونبار,نسل کشی و تصفیه ی قومی,  

ادامه مطلب ...

کوچه پس کوچه‌های غربت

 

 کوچه باغ‌های تنگ و تاریک مدینه، در زیر نور بی‌رمق ماه، در هاله‌ای از تاریکی فرو رفته است. دیوارهای گلی، با آن در‌های چوبی که از شدّت اشعه‌های خورشید، رنگ باخته‌اند، چهره خسته و قدیمی شهر را، جلوه خاصّی بخشیده‌اند. شهر در بستر شگفت‌انگیز شب، به شهر مردگان می‌ماند. تنها گاه، نجوای مرغی، در دل نخلستان‌های اطراف مدینه، پیکر این سکوت وهم‌انگیز را می‌خَلَد.

ادامه مطلب ...

(چهل دختران هزاره (واقعیت یا افسانه)

 

 

چهل دختران هزاره  (واقعیت یا افسانه)

 

درآمد

شهادت خودخواسته ‏ای چهل دختران هزاره، تلخ ترین اتفاق تاریخی در تاریخ چند صده‏ ی اخیر هزارستان است. این حادثه آن قدر دلخراش است که عده‏ای از یاداوری و نوشتن درباره آن در کتاب‏ های شان ابا جسته اند و برخی از روی عمد و برنامه ریزه شده، تلاش ورزیده اند که آن را از صحفه‏ ی تلخ تاریخ تراژدیک هزاره‏ ها حذف کنند.

در کابل وزارت معارف گویا با نامیدن مکتب دخترانه‏ ی به نام شیرین هزاره و یا چهل دختران هزاره موافق نیست.(اگر بود، دیده می‏شد) درهزارستان، هزاره ها علاقه‏ ی به یادآوری و نگهداری این حادثه‏ ی تلخ تاریخی را ندارند. همه تلاش دارند این رویداد تلخ از حافظه‏ ی تاریخی مردم هزاره حذف شود.

ادامه مطلب ...

بررسی دیدگاه‌ عدالت‌خواهی شهید مزاری

  نشست علمی «بررسی دیدگاه‌ عدالت‌خواهی شهید مزاری در پرتو نظریه‌های عدالت»

به منظور گرامی‌داشت هفدهمین سالگرد شهادت مظلومانه رهبر شهید، استاد عبدالعلی مزاری(ره) روز یکشنبه ۲۱ حوت ۱۳۹۰ نشست علمی «بررسی دیدگاه‌های عدالت‌خواهی رهبر شهید در پرتو نظریه‌های عدالت» در شهر قم برگزار گردید. این نشست علمی که به همت انجمن علمی پژوهشی فلسفه و حمایت‌های مجتمع آموزش‌عالی فقه، در مدرسه حجتیه برگزار گردید، با قرائت زیبایی از آیات کلام الله مجید توسط آقای علیرضا احمدی از قاریان و مداحان مطرح مجتمع آموزش‌عالی فقه، آغاز گردید.
بعد از قرائت قرآن‌کریم، دکتر حیات الله رسولی سخنرانی علمی و جذاب شان را ارائه نمود.

ادامه مطلب ...

متن سخنرانی زینب مزاری در هفدهمین سالگرد شهادت رهبرشهید(ره)

متن سخنرانی زینب مزاری در هفدهمین سالگرد شهادت رهبرشهید(ره) در قم  

 

۱۹/۱۲/۱۳۹۰

بسم رب الشهدا و الصدیقین

باز ماه خونین حوت فرا رسید تا  همان گونه که شاهد ۲۲ حوت ۱۳۷۳ بود خود نظاره گر دلتنگی فرزندان مزاری بعد از ۱۷ سال در فراقش باشد.

ماهی سراسر حماسه – سراسر مقاومت – ماهی عجین شده با تار و پود وفای شهیدانی که استقامتشان در ذهن های مسموم و  حقیر  کمتر می گنجد ماهی که واپسین روزهایش تداعی کننده ی روزهای مقاومت خونین غرب کابل است . روزهایی که همه با جان عزیز رفتند  و معدود کسانی  با سلاح اعتقاد ، ایمان و وفا به تک تک کلماتشان در برابر ناعدالتی ایستادند و اگر ذره ای انصاف به خرج دهیم چه مردانه مقاومت کردند و در نهایت با فریاد یا اسارت یا شهادت به پیشواز مرگی علی گونه  شتافتند تا معنای واژۀ شهادت را بیاموزند.

ادامه مطلب ...

چراتاریخ هزاره با خون رقم می خورد؟

بنام خدا 

 

همانطورکه آغاز آفرینش را کسی مکتوب نکرده وراز سربه مهر است و همزبان با حافظ سرود:

سخن ازمطرب ومی گو وراز دهر کمترجو

که کس نگشود ونکشاید به حکمت این معمارا

آغازین روز های شهادت  مردم هزاره را هم کسی مکتوب نکرده وسرنوشت نیاکان هزاره ازراز های سربه مهر تاریخ بشراست.

اما طبق ضرب المثل هزارگی«آفتو زیر اَوُر نمو مونه» کشتار های سیستماتیک هزاره در امتداد تاریخ نیز تا ابد مکتوم نماند ومکتوب شد وبعد از قبض وبسط های نفس کش آفتابی گردید وتاریخ راشیرازه بست.

ادامه مطلب ...

شهادت بانوی دوجهان برپیروانش تلسیت باد

یافاطمه ادرکنی  

ای تاج سر عالم و آدم زهرا / از کودکی ام دل به تو دادم زهرا

آن روز که من هستم و تاریکی قبر / جان حسنت برس به دادم زهرا . . .

عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه

ادامه مطلب ...

ولادت بانوی بزرگ اسلام زینب کبرابرشما مبارکباد

ولادت بانوی بزرگ اسلام زینب کبرابرشما مبارکباد 

 

 

در آن دقایقى که آرام اشک مى ریخت و نواده عزیزش را مى بوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خیره خیره مى نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س ) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند)).(1)

ادامه مطلب ...