پرستوی مهاجر

الهم عجل لولیک الفرج

پرستوی مهاجر

الهم عجل لولیک الفرج

پیامبرنجات بخش ،بااخلاق ، امانت دار.....

 پیامبرنجات بخش :

 

فروغ وحی

هستی اگر صدفی گوهرپرور است، آن گوهر، وجود حضرت رسول صلی الله علیه و آله است که به «تکوین» معنا بخشیده است و خداوند را، چه تدبیرهای شگفت و زیباست در آراستن چهره خلقت و افروختن مشعل هدایت.

خدا خواست تا چهره آفرینش را روشن کند «محمّد» را آفرید، خواست تا بر آدمیان منّت نهد و تاریخشان را به طراوت بهار مبدّل سازد و شب کائنات را به روز روشنایی و فروغ وحی بیاراید، «مصطفی» را برگزید.

«آمنه» مادری بود که به این فرزند کرامت یافت. مکّه شهری بود که به این مولود مفتخر شد و «حَرا» مهبطی بود که جلوه گاه نور خدا گشت. محمّد دیباچه زرّین کتابی بود که کلماتش جوشیده از وحی و فرود آمده از عرش و نازل شده از ملکوت بود.

 روز بارش برکت

بعثت محمّد از الطاف بی پایان خداوندی بود که جلوه های شکوه مندش تا کرانه های ناپیدای زمان امتداد یافته است. در آن روز آسمانی، پس از قرن ها خشک سالی معنویتِ مزرعه حیات، ابرهای سایه گستر رحمت الهی بر کویر اندیشه ها سایه انداخت و باران عشق، مهر ورزیدن و مهربان زیستن بر کویر تفتیده دل ها بارید.

باردیگر باغ رسالت به بار نشست و زیباترین شکوفه هستی شکوفا شد و دل نورانی محمّد، تجلّی گاه نام و کلام خدای سلام و آیین اسلام گشت. روز مبعث، روز بارش برکت، روز سربلندی انسان و روز بلندای بانگ توحید، بر همه گیتی مبارک.

 تنها شاهد زمینی

در دفتر تاریخ زمان و در کتاب جغرافیای زمین، حجاز قطعه ای است از کره خاکی که قلب حقیقی گیتی، «مکّه» سرزمین زمزم و صفا، سعی و مَروه، و مشعر و منی را در خود محصور کرده است. در شمال شرقی این شهر، کوهی بلند با غاری به قدر قامت یک انسان و با قدمت تاریخ اسلام، سر برافراشته است؛ غار «حَرا» مهبط وحی خدا، مطاف فرشتگان آسمانی و خلوت گاه اشک ها، حرف ها و مناجات های آخرین سفیر الهی بوده است.

امروز مردمانِ عاشق، با گذر از سنگ های بسیار، خود را به آستان این غار می رسانند تا عبادت گاه عزیزترین بنده خدا را به تماشا بنشینند و در دلِ این تنها شاهد زمینی آن شبِ رازانگیز، زمزمه های وحی الهی را با ضمیر احساس بیابند.

انتخاب خداوندی

بیست و هفتمین روز ازماه رجب، نخستین باری بود که غار حَرا خلوت گاه همیشگی پیامبر صلی الله علیه و آله چهره ای تازه به خود گرفته بود؛ چرا که انوار الهی و آیات آغاز دعوتی عظیم و بزرگ که می خواست جهان را فراگیرد، جلوه ای خاص و درخشندگی خیره کننده ای به او بخشیده بود. این بار پروردگار بزرگ، قلب خاضع محمّد را برترین قلب ها و پرظرفیت ترین دل ها یافت و او را شایسته پیامبری خود دید. در آن هنگام مردی از تبار پاکان و از سلاله ابراهیم بت شکن، برسریر نبوّت می نشست که کامل ترین انسان بود و شایسته ترین فردْ برای دریافت مدال پرافتخار رسالت.

عصاره همه پیامبران الهی

محمّد اولین نور، آخرین فرستاده، برترین انسان و گل سرسبد هستی بود. او برانگیخته شد تا تلاش همه انبیای الهی را فرجامی جاودانه باشد. او چونان نوح نبی مستضعفان را برکشتی هدایت و نجات نشاند،

ابراهیم وار بر بت های زر و زور و تزویر شورید، با عصای هوشیاری موسایی اشْ نیرنگ ها وهزاررنگی ها را باز شناساند و با خُلقی عظیم و دمی مسیحایی، در کالبد بی جان جهانْ روح ایمان و مهر دمید. محمّد، عصاره همه پیشوایان آسمانی بود.

پیامبرنجات بخش

 بدون شک، درک دقیق رخداد بعثت پیامبر و تأثیر شگرف آن برتاریخ جزیرة العرب و  در مرتبه ای بالاتر بر حیات بشر، بدون شناخت فضای عصر بعثت ممکن نیست. پژوهش  گران تاریخ عرب جاهلی، تصویری تیره و تباه از فضای آن روزها ترسیم کرده اند. 

چکاچک نیزه ها و شمشیرها، نعره های موهوم جاهلیت، ناله دخترانی که زنده به  گور می شدند، خرافه گرایی و افسانه پرستی، درنده خویی و وحشی گری، پرستش بت  های بی شمار و هزاران ناروای شرم آور دیگر، بخشی از آیین زندگی عربِ عصرِ  جاهلیت بوده است.

قرآن کریم در نکوهش این شیوه زندگی و حضور نجات بخش  پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «(ای جمعیت عرب، پیش از اسلام)  بر لب پرتگاه آتش بودید، خدا به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله شما را نجات داد».

 عصر بعثت در کلام امیرمؤمنان علی علیه السلام

 زیباترین تصویر از بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و جهان پیش از آن،  درکلام امیر بیان، حضرت علی علیه السلام آمده است. آن پرورده مکتب محمّد در  نهج البلاغه چنین می فرماید: «پروردگارْ رسولش محمّد را در هنگامه ای فرستاد  که فاصله قطع رسالت های آسمانی و وحی الهی به درازا کشیده بود. مردمان درخواب  بلند بی خبری فرو رفته و فتنه ها کمر به تباهی آفرینی بسته بودند. آتش جنگ ها  زبانه می کشید.

دنیا تیره بود و پرفریب، خزان زده بود و یأس آفرین و بی برگ و  بار. خشک سالیِ معنویت بود و قحطی حقیقت. نشانه های هدایت فرسوده و پرچم های  گمراهی افراشته بود.... روزگاری بود میوه اش فتنه، خوراکش مردار و کسب و کارش  آلوده، در دل ها هراس بود ودر دست ها شمشیر» که در این هنگام، خداوند پیامبرش  محمّد را برانگیخت.

 پیش از بعثت، از دیدگاه ابن خلدون

ابن خلّدون تاریخ دان و جامعه شناس بزرگ اسلامی، درباره جامعه عرب جاهلی قبل از بعثت می نویسد: «این قوم برحسب طبیعت، وحشی و یغماگر بودند و موجبات وحشی گری چنان در میان آن ها استوار بود که هم چون خوی و سرشت آنان شده بود و از این خوی لذت می بردند؛ زیرا در پرتو آنْ از قیود فرمان بری حُکّام و قوانین سرباز می زدند و نسبت به سیاست کشورداری نافرمانی می کردند و پیداست که چنین خوی و سرشتی، با عمران و تمدن منافات دارد... .

هرچه را در دست دیگران می یافتند، می ربودند و تاراج می کردند و روزیِ آنانْ در پرتو نیزه ها فراهم می آمد و در ربودن اموال دیگران. حد معیّنی قائل نبودند، بلکه چشم ایشان به هرگونه ثروت یا ابزار زندگی می افتاد، آن راغارت می کردند».

 آیین نیاکان محمّد صلی الله علیه و آله

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله در شرافتِ نسل و طهارت دودمانْ از برترین مردمان، از سلاله بهترین پاکان و از نسل ابراهیم نبی صلی الله علیه و آله بوده اند.

تاریخ نویسان اتفاق نظر دارند که نیاکان پیامبر همگی موحّد و خداپرست بودند. عَبدالمطلب جدّ بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله در هنگام حمله سپاه پیل که به فرمان اَبْرَهه برای سرنگونی خانه کعبه آمده بوند، حلقه کعبه را به دست گرفت و با خدای خود، بسان یک موحّد به مناجات پرداخت و گفت:

«خدایا، جز تو به کسی امیدوار نیستم». هم چنین در هنگام قحطی و خشک سالی حضرت ابوطالب، برادرزاده خود، حضرت محمّد را به محل نماز می برد و خدا را به مقام اوسوگند می داد و باران می طلبید.

 آیین پیامبر صلی الله علیه و آله پیش از بعثت

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله تا قبل از آن که در 27 رجب، به افتخار سفیری خداوند نائل شود، هیچ گاه در باطلی شرکت نجست، هرگز به گرد گناه نگشت، از یاری حق کوتاهی نکرد و همواره بر آیین توحید استوار ماند.

در تاریخ آمده است که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله در سنین جوانی، همراه با کاروان تجاری شام، به «بُحِیْرا» (راهب نصرانی) برخورد و او پیامبر را به لات و عُزّی، دو بت مشهور مکّه سوگند داد، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله بر او پرخاش کرد و فرمود:

 «هرگز مرا به لات و عُزّی سوگند مده».بسیار اتفاق می افتاد که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله در مکّه ناپدید می شد، ولی او را در غارحَرا می یافتند که به عبادت و اطاعت خداند سرگرم است و به مراسم عبادی خاصی که برای مکّیان ناشناخته بود مشغول. بهترین گواه بر یکتاپرستی پیامبر، همان اعتکاف ایشان، پیش از بعثت در غا ر حرا است.

 محمّد صلی الله علیه و آله آماده قبول رسالت

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله پیش از آن که به مقام نبوّت الهی نائل شود، همه شایستگی های لازم را برای بر دوش گرفتن مسئولیت سنگین رسالت، در وجود خویش فراهم آورده بود. دکترسید جعفرشهیدی، مورخ و اسلام شناس معاصر، در این باره می گوید: «محمّد صلی الله علیه و آله در کودکی نیز خوبی ها و خصلت های نیک فراوانی داشت که او را ازدیگر کودکان جدا می کرد.

در جوانی نیز از آن چه بیش تر قوم او بدان آلوده بودند، برکنار بوده، درمجالس غزل خوانی و پای کوبی آنان شرکت نمی کرد می خوار نبود. بت ها را دشمن می داشت.

راست گو و درست کردار و امین بود و در نتیجه، درونی پاک و روشن فکری درخشان، ضمیری الهی و نهادی آسمانی داشت.

شگفت نیست که این درون پاکیزه و فکرِ روشن، او را از مردم دورکند و به کناره گیری و نگریستن در وضع رقّت بار مردم خود و مردم سراسر جزیره و سرانجام تفکر در عظمت آفرینش و خدای بزرگ وادارد».

 خبر از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله

بعثت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ظهور ایشان ازسرزمین حجاز، از رویدادهایی بوده که پیش از رخداد آن، توسط پیامبران الهی، کتاب های آسمانی و گاه عالمان و دانایان راز بشارت داده شده بود.

 قرآن مجید در آیه 6 سوره صف، از زبان حضرت عیسی می فرماید:«به فرستاده ای که پس از من می آید و نام او «احمد» است، بشارت گرم».حکمای عرب نیز هم چون وَرَقَةِ بن نُوْفِل، عُبیداللّه بن جَحْش و عثمان بن حُوَیْرِثْ که کتاب های آسمانی را می خواندند، ظهور پیامبری را مژده می دادند که بشریت را از این پرت گاه مخوف می رهاند.

 یهودیان مدینه نیز به وجود پیامبری که در میان آنان برانگیخته می شود و کتابی بزرگ می آورد و جهان را زیر فرمان خود و آنان را در زندگی سربلند و عزّت مند می کند، بر خود می با لیدند.

 اطلاع حضرت خدیجه علیهاالسلام از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله

حضرت خدیجه علیهاالسلام همسر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله سال ها پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله از وقوع چنین رخدادی اطمینان داشت.

در روزگار جوانی پیامبر صلی الله علیه و آله ، هنگامی که ایشان عهده دار کاروان تجارتی خدیجه علیهاالسلام در سفر به شام بود، غلام حضرت خدیجه در گزارش خود به آن حضرت چنین گفت: در بُصری، محمّد امین به منظور استراحت، زیر سایه درختی نشست.

در چنین هنگام، راهبی که در آن صومعه بود، از من نام او را پرسید، سپس چنین گفت: «این مرد که در زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبری است که در تورات و انجیل درباره او بشارت های فراوان خوانده ام». بعدها، وَرَقَة بن نُوفَل، عموی حضرت خدیجه که خود از دانایان عرب بود، با اشاره به برانگیخته شدن پیامبری الهی از میان قریش و ازدواج او با زنی ثروت مند، به حضرت خدیجه علیهاالسلام می گفت: «روزی فرا رسد که تو، با شریف ترین مردِ روی زمین وصلت می کنی».

 آثار و اهداف بعثت در کلام امام خمینی صلی الله علیه و آله

سلاله پاک پیامبر مصطفی صلی الله علیه و آله و پرچم دار راستین انقلاب، امام خمینی رحمه الله در بیانی بلند درباره اهداف و آثار بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند: «بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه این که مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند.

بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را، تمام این ها را از ظلمت ها نجات بدهد. ظلمات را به کلی کنار بزند و به جای او نور بنشاند،

ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نور عمل بیاورد، ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد... و راه او را به ما فهمانده است، فهمانده است که تمام مردم، تمام مسلمین برادر هستند و باید با هم وحدت داشته باشند، تفرّق نداشته باشند».

 محمّد، بعثت و دین اسلام، در کلام دیگران

  

نوری که خدا در دل محمّد صلی الله علیه و آله تابید

«داورار لوهات» دانشمند بزرگ کانادایی در کتاب خود به نام اسلام و عرب، درباره بعثت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می نویسد: «محمّد صلی الله علیه و آله که با بعثت وی بت ها منهدم گردید و پرده های جهل و نادانی که دیدگان عرب را پوشانده بود، با ظهور نبوتش از هم دریده شد، قرآنی آورد که نور آن در جهان تابیدن گرفت ؛ آن نور، نورحکمت بود.

این همان نوری بود که خدا آن را در سینه پیغمبرش که ناگزیر می باید برای ارشاد بشر مبعوث گردد، نازل فرمود و روشن است که خدا بهتر می داند رسالت خود را به چه کسی اعطا کند».

 دینی با تعالیمی بزرگ

«الکساندر دوما» (1803ـ1870) داستان نویس مشهور فرانسوی در کتاب سواران سه گانه می نویسد: «محمّد معجزه شرق بود ؛ زیرا دینش دارای تعالیمی بزرگ بود، اخلاقش برجسته و صفاتش محسناتی پسندیده داشت».

 بهترین ملّت

پرفسور «وِث» خاورشناس هلندی که در سال 1867 به کشورهای شرقی سفر و قرآن را به زبان هلندی ترجمه کرده است، در صفحه 78 کتاب خود به نام محمّد و قرآن می نویسد: «قرآنْ عربی و به زبان محمّد، پیامبر بزرگ مسلمانان فرود آمد.

محمّد به مسلمانان آموخت که چگونه باید در این جهان زیست. محمّد صفوف مسلمانان را متحد و آرای آنان را هم آهنگ کرد و آن ها را چنان مؤدب ساخت که هیچ ملتی را نمی توان از ایشان بهتر دانست».

 راهنمای گمراهان

«هِربرت وایل» دانشمند و نویسنده بزرگ سوئیسی در کتاب معلم بزرگ می نویسد: «محمّد ظهور کرد و اوهام را زدود و پرستش بت ها را حرام کرد. او مردم گمراه را به راه راست هدایت نمود و ننگ جاهلیت را از جامعه عرب برطرف ساخت و آن ها را از خضیض جهل و نادانی رهانید و به مقام عالی انسانی رسانید».

 نیروی شگرف محمّد

دکتر «وِگستون کرستا» (1840 ـ 1897) نویسنده ایتالیایی، در کتاب فرزانگی اجتماعی می نویسد: «محمّد اعلان می کرد که پیغمبر خداست و آمده است تا آیین پاک ابراهیم را که فرزندانش آلوده ساخته بودند، اصلاح کند و عبادت پاکی را که آن پیغمبر، معمول داشته و به مرور ایام فاسد شده بود، برپا دارد.

او می گفت: آمده است تا آن چه را خداوند بر پیغمبران پیش از وی، امثال موسی و داود و عیسی نازل کرده است، تأیید کند. روشی که محمّد معمول داشت، دلیل است بر نیروی شگرف وی که او را به صورت رهبری کاردان جلوه گر می سازد».

 امانت و پاکی، سرمایه محمّد

«اِمیل بِرنامکام» از نویسندگان فرانسوی مشهور قرن 19 (1857ـ1924) در کتاب شرق و اسلام می نویسد: «من می خواهم محمّد را به قدری که در کتاب ها درباره او خوانده و شناخته ام و در روحیات زنده پیروانش دیده ام، تا آن جا که امکان دارد به شکلی مجسم کنم که مطابق با واقع باشد» سپس می گوید: «محمّد با اعتماد به نفس پرورش یافت. کارهای بزرگ و کوچک را با نیروی اندیشه خویش انجام می داد و در راه تلاش معاشْ با جهد و کوشش، عرق جبین می ریخت؛ زیرا او ثروتی نداشت که رنج کسب معاش را برطرف کند.

 سرمایه او هنگام جوانی اش صداقت، امانت، پاکی و خلوص او بود. این ها نیز به خدا سوگند، بهترین و گران بهاترین ثروت هاست».

 ظهور از حجاز، دلیل اعجاز

درباره بعثت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله ، گزینش حجازْ بیش از هر سرزمین دیگری می توانست نشان دهنده معجزه بودن این آیین باشد. اگر بعثت در سرزمینی با مواریث فرهنگی و تمدن کهن بشری رخ می داد، چه بسا در تحلیل آیندگان، آن گونه که باید به حقیقت راه نمی یافت.

 و چه بسا گمانه های آینده، آن دین را نتیجه قهری چنان تمدنی می دانستند؛ پس باید سرزمینی انتخاب می شد که فاقد تمدنی کهن باشد. هم چنین بزرگ ترین دین و عظیم ترین روشنی، باید با عمیق ترین جاهلیت و تاریکی هم زمان باشد؛ آن تاریکی و جهل در جزیرة العرب شکل گرفته بود.

 انگیزه های بعثت در کلام امام خمینی رحمه الله

امام خمینی رحمه الله رهبر کبیر انقلاب، درباره انگیزه های بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله چنین فرموده اند: «انگیزه بعثت، نزول وحی... و نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا بکنند و نفوس مصفّا بشوند، از این ظلماتی که در آن ها موجود است تا این که بعد از این که مصفّا شدند، ارواح و اذهان آن ها قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند.

 انگیزه بعثت این است که ما را از این طغیان ها نجات دهد و ما تزکیه کنیم خودمان را، نفوس خودمان را مصفّا کنیم... اگر این توفیق برای همگان حاصل شد، دنیا یک نوری می شود نظیر نور قرآن و جلوه نور حق».

 برکات بعثت، در کلام رهبر انقلاب

مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه خامنه ای ـ دام ظله العالی ـ ، بعثت پیامبران را از حوادث بی نظیر عالم و دارای آثاری ماندگار برای حیات بشر برشمرده و می فرمایند: «هیچ حادثه ای از قبیل انقلاب های بزرگ، مرگ ها و حیات های ملّت ها، پدیدآمدن اشخاص بزرگ، از بین رفتن اشخاص بزرگ ظهور مکتب های گوناگون، اهمیتش برای بشریت به اندازه بعثت های انبیا نیست.

هم چنان که امروز شما می بینید، ماندگارترین شکل های فکر و ذهن آحاد بشر، همان شکل هایی است که ادیان به آن ها داده اند و تا ابد هم همین طور خواهد بود. اگرچه امروز بسیاری از کسان در عالم هستند که مستقیما خود را در پرتو اشعه بعثت نبی اکرم قرار نداده اند، یعنی غیرمسلمان ها، اما همان ها هم از برکات این بعثت، تاکنون منتفع شده اند».

 بنیانِ گاهواره تمدن

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله در زلال جاری نبوّت خداوندی و در پرتو گوهر گران سنگ وسعت اندیشه، سعه صدر و حُسن تدبیر والای خویش، توانست هدایت گر راه نور بر همه مردمان و در همه زمان ها باشد. آن حضرت با آن که زندگی را با رنج یتیمی آغاز کرد، توفیق یافت از جهنم جزیرة العرب، بهشت دولت های اسلامی و گاهواره تمدن و فرهنگ اسلام را بنیان گذارد و از مردمان آن دیار که از نظر سیمای اخلاق و عاداتْ از بدترین آدمیان روی زمین بودند، پیوسته رهبران و سرورانی جهانی پدیدآورد.

تمامی این عظمت ها و همه این اعجازهای شگرف، گواهی روح بلند، سیرت زیبا و اوج کمال عقلی آن حضرت و ریشه در چشمه های بی پایان فیض الهی داشت.

 در زلال سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله

  

درسی برای زندگی

دنیا، بِسان اسبی تندپا در گذر از کوچه های زندگی، ما را به انتهای راه می رساند. در این وادی، آنان که از گوهر عقل سهمی دارند، قدر فرصت ها را می دانند، بر سلامت شان شکرگزارند، توان مندی هایشان را ارج می نهند و از جوهر جوانی، بهترین استفاده ها را می برند.

این معنا، مضمون موعظه رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ابوذرِ غفاری است، در آن جا که می فرمایند: «... ای ابوذر، پنج چیز را قبل از پنج چیز، قدر بشناس و غنیمت بدان: جوانی ات را قبل از پیری؛ تندرستی ات را قبل از بیماری؛ دارایی ات را قبل از تنگ دستی؛ فراغت خود را قبل از گرفتاری؛ و زندگی ات را قبل از مرگ...». به راستی، چه درس شگفت و بزرگ و حکیمانه ای! مگر نه این که سرمایه های سودآور انسان در بازار زندگی، همین گوهرهاست.

 دنیای فریب کار

دنیا چونان پلی است که باید از آن گذر کرد تا به سرای جاودان آخرت رسید. ما، آخرتی هستیم نه دنیایی، باید از این فرودگاه برای آن قرارگاه، ره توشه برگیریم؛ چرا که منزل گاه ابدی ما، خانه آخرت است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در اشاره به این معنا فرموده اند: «شگفتا از آن کس که آخرت را باور دارد، ولی برای دنیای فریب کار تلاش می کند».

 امروز برای امروز

وقت، ثروتی است ارزش مند که فقیر و غنی از آن به یک اندازه بهره دارند. این آدمی است که گاه با بهره بریِ شایسته از فرصتی که در اختیار دارد، مِس وجود را با کیمیای کار به طلای ناب بدل می کند و گاه با هدر دادن فرصت و نشستن در انتظار فرداهایی که هیچ گاه آمدنش را مطمئن نیست، هم نشین اندوهی پایدار می شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در بیانی بلند که از چشمه های حکمت و فیض خداوندی سرچشمه گرفته، می فرمایند: «... از این که کاری را به آینده موکول کنی، بپرهیز. امروز از آن توست و از فردا آگاه نیستی.

اگر فردایی داشتی، برای فردایت چنان باش که برای امروزت بودی و اگر به فردا نرسیدی، بر کوتاهی امروز، اندوه نخواهی داشت».

 علم بدون عمل

در فرهنگ اسلام، دانایی و توانایی تکلیف آور است. هرچه انسان بیش تر بداند و بتواند، مسئولیتش سنگین تر است. علم و قدرت، زمینه مسئولیت انسان مسلمان است. اگر دانشْ دست انسان را نگیرد و به نجات نرساند، وبال گردن است و مایه بدفرجامی. خسارت از آنِ کسی است که چیزی نمی داند و خسران زده تر، کسی است که می داند، ولی عمل نمی کند.

در این باره، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ابوذر غِفاری را این گونه نصیحت می کنند: «ای ابوذر، در قیامتْ گروهی از بهشتیان به اهل دوزخ رو کرده، می پرسند: ما به کمک تعلیم ها و آموزش های شما و در سایه تأدیب و تربیت شما به بهشت وارد شدیم ؛ پس چرا شما خودتان به دوزخ افتادید؟ می گویند: «ما به خیر دعوت می کردیم، ولی خودمان اهل عمل نبودیم».

 زهد از دیدگاه محمّد صلی الله علیه و آله

ابوذر غِفاری که عشق خدا و حق در دلش جا گرفته و از بردگی دنیا، به بندگی خدا رسیده بود، می گوید: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسیدم: یا رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، زاهدترین مردم کیست؟ فرمودند: «آن کس که گور و پوسیدگی بدن در قبر را فراموش نکند و آرایش های اضافی دنیا را واگذارد و رها کند.

 آن چه را می ماند و باقی است، بر آن چه ناپایدار و فانی است، برگزیند و فردا را از روزهای عمر خود به شمار نیاورد. ای ابوذر، خداوندْ نسبت به ثروت اندوزی به من وحی نکرده است، ولی نسبت به تسبیح خدا و سجود و عبادت، فرمانم داده است و دستور داده که: خدا را تا اندازه و زمانی عبادت کن که به یقین برسی».

بی رغبتی به دین

دنیا، چونان مار خوش خط و خالی است که عده ای، مفتون ظاهر فریبنده آن شده، از سمّ مهلکش غافل اند. پیامبر که رسول آزادی است و وارستگی می آموزد، دنیایی را که پای بند و دست و پاگیرِ انسان از «طیران آدمیت» باشد، نکوهش کرده و می فرمایند: «به آن چه در پیشگاه خداست، رغبت نشان ده تا خدا دوستت بدارد و بدان چه در دست مردم است، بی رغبت باش تا مردم دوستت بدارند.

آن کس که به دنیا بی میل باشد، فایده می برد و روح و جسمش را در دنیا و آخرت آسوده می دارد و دوست دارِ دنیا، در دنیا و در دیگرْ سرایْ جان و تنش را در سختی می اندازد».

 خال ختم رسالت

 ساقی بیا که بزم طرب، زیب و فرگرفت وجد و نشاط در همه خشک وتر گرفت

 ساقی بیار باده ز می خانه الست چون شاه عشق، تاج رسالت به سر گرفت

 ساقی بیار باده، بزن مطربا، سرود کامروز حُسن یار صفایی دگر گرفت

 افتاد خالِ ختمِ رسالت به روی یار با آن که داشت جلوه، تجلّی ز سر گرفت

 نازد بسیط خاک به دولتْ بر آسمان کو را هُمای عزّ و شرف زیر پر گرفت

 اندر حَرا که محو رخ یار بود یار او را به شاهی دو جهان در نظر گرفت

 روح القدس بیامد و گفتش که: ای حبیب حُسنتْ ملاحت از همگان بیش تر گرفت

 «اقرأ بِاسمِ ربِّک» ای عندلیب دوست باید نوای عشق در این بزم برگرفت

عبدالرحیم ملکیان

 وحی خدا

 خورشید، پرتوی ز جمال محمّد است جبرییل، جلوه ای ز جلال محمّد است

 شب سایه ای ز گیسوی مشکین شمیم اوست روز آیتی ز نور جمال محمّد است

 عطر بهشت و روشنی دیدگان حور از مشک موی و روی بلال محمّد است

 ماه فلک دو نیمه شود با کرشمه ای تا ابروان هم چو هلال محمّد است

 خلق عظیم را که به قرآن ستوده اند تجلیلی از خدا، ز خصال محمّد است

 وحی خدا، سرود ملک، ذکر مؤمنین صلوات بر محمّد و آل محمّد است

محمد علی ریاضی یزدی

نظرات 6 + ارسال نظر
غریبه ی آشنا(ای اف جی) جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:10 ب.ظ http://Www.nashenas-afg.blogfa.com

سلام
نظرمو خصوصی میذارم تا مجبور بشی به وبلاگم بیایی وجواب سلامو اونجا بدی
گفته باشم جواب سلام واجبه......
اخه چیکار کنم تو که سر نمی زنی مجبورم این روشو برم
حالا خوب بید؟؟؟
حالا چجوری خصوصی میشه ای موذی.خصوصی نمیشه

علیکم برسلام.
اولا من بدون گذاشتن نظرخصوصی به شماسرمی زنم.
دوما نظرکه گذاشتین خوتون هم میدونید خصوصی نیست.
سوماخیلی ممنون ویک دنیاسپاس که منت گذاشتین وبه من سرزدین.

رضا شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:22 ق.ظ http://sarzaminman.blogsky.com

سلام
یه خبر دارم خیلی .....
در نوع خودش جالبه ....
اگه میخوای بدونی فردا شب تو بلاگم میزارمش

علیک برادر
حتما بزار میام می خونمش
خوب چرا فرداشب الان بزارکه اولش مال توباشه

رضا یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:24 ق.ظ http://sarzaminman.blogsky.com

سلام
عیدت مبارک
ولادت (امام حسین علیه السلام)
اما اون خبر که گفتم رو چند روز بعد بهت میگم چون
نمیخوام تو این ۳ روز که عیده تحت شعاع قرار بگیره و جدا گونه باشه
بعد از اعیاد
خدا نگهدار

سلام
عید شما هم مبارک دوست عزیزم
خوش امدی
باشه هرجورخودت صلاح می دونی

رضا سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ق.ظ http://queran.blogsky.com

سلام
خوشحالم که دوستی به این معرفت دارم که بمن سر میزنه
باور کن که این روز ها انقدر کار و بار ادمو سر گرم خودش میکنه که خودت میدونی ...!
در مورد کتابی که گفتی چیزی نمیدونم راستی قضیه اش چیه؟

خاهش می کنم داش بامعرفتی ازخود شماست که باعث می شه جذب مون کند و....
اره فرمایش تون درمور کار درست است دیگه الان موقع کارست
من هم مثل شما هستم درک تون می کنم
درمور د کتاب منظورم کتاب دایره المعارف (اطلس ) که توسط اکادمیک علوم افغانستان به حمایت دولت به چاپ رسیده بود وتوهین های به مردم هزاره شده بود .
می خاستم بگم درجهان علم وصنعت وتکنولوژی درحال پیشرفت بی سابقه است .
ولی متاسفانه درافغانستان هنوزسنت گرای وتعصب وتبعیض نژادی بیداد می کند .

ali سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:19 ب.ظ http://naji2009.blogfa.com/

آیا این دلیل حق بودن محمد«ص» نیست که از یک مردم وحشی وبادیه نشین این گونه مردم متمدن ساخت که همه حیران ماندند!

چرا برادر عزیزم
ولی به کی باید بگیم وکی قبول می کند آیا همون بادیه نشین ها به نظرشما ازصمیم قلب ازخدمات پیامبرگرامی اسلام سپاس گذار است یااصلا قبول دارد که این ازمعجزات پیامبراست ؟

مصطفی یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:37 ب.ظ

سلام
..[قلب شکسته][قلب شکسته]
....[قلب شکسته][قلب شکسته]
......[قلب شکسته][قلب شکسته]
........[قلب شکسته][قلب شکسته]
..........[قلب شکسته][قلب شکسته]
............[قلب شکسته][قلب شکسته]
..............[قلب شکسته][قلب شکسته]
................[قلب شکسته][قلب شکسته]
..................[قلب شکسته][قلب شکسته]
................[قلب شکسته][قلب شکسته]
..............[قلب شکسته][قلب شکسته]
............[قلب شکسته][قلب شکسته]
..........[قلب شکسته][قلب شکسته]
........[قلب شکسته][قلب شکسته]
......[قلب شکسته][قلب شکسته]
....[قلب شکسته][قلب شکسته]
..[قلب شکسته][قلب شکسته]
.[قلب شکسته][قلب شکسته]
....[قلب شکسته][قلب شکسته]
......[قلب شکسته][قلب شکسته]
........[قلب شکسته][قلب شکسته]
..........[قلب شکسته][قلب شکسته]
............[قلب شکسته][قلب شکسته]
..............[قلب شکسته][قلب شکسته]
................[قلب شکسته][قلب شکسته]
..................[قلب شکسته][قلب شکسته]
................[قلب شکسته][قلب شکسته]
..............[قلب شکسته][قلب شکسته]
............[قلب شکسته][قلب شکسته]
..........[قلب شکسته][قلب شکسته]
........[قلب شکسته][قلب شکسته]
......[قلب شکسته][قلب شکسته]
....[قلب شکسته][قلب شکسته]
.[قلب شکسته][قلب شکسته]
..[قلب شکسته][قلب شکسته]
....[قلب شکسته][قلب شکسته]
......[قلب شکسته][قلب شکسته]
........[قلب شکسته][قلب شکسته]
..........[قلب شکسته][قلب شکسته]
............[قلب شکسته][قلب شکسته]
..............[قلب شکسته][قلب شکسته]
................[قلب شکسته][قلب شکسته]
..................[قلب شکسته][قلب شکسته]
................[قلب شکسته][قلب شکسته]
..............[قلب شکسته][قلب شکسته]
............[قلب شکسته][قلب شکسته]
..........[قلب شکسته][قلب شکسته]
........[قلب شکسته][قلب شکسته]
......[قلب شکسته][قلب شکسته]
....[قلب شکسته][قلب شکسته]
.[قلب شکسته][قلب شکسته]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد