پرستوی مهاجر

الهم عجل لولیک الفرج

پرستوی مهاجر

الهم عجل لولیک الفرج

افغانستان وسلطه زورگویان محلی

 افغانستان سلطه زورمندان محلی وبی خیالی دولت  

 

در برخی مناطق افغانستان هنوز حال و هوای دوران ما قبل گذار باقی است و رویه و

رفتار بعضی والیان و حاکمان محلی و زور سالاری عریان شان  هم چنان ملت ماتم زده ای افغاستان را آزار می دهد. مثلاً روزگاری تورن اسماعیل خان عنوان و الی، هرات را داشت ولی در عمل بر بخش وسیعی از مناطق غرب و جنوب غربی افغانستان حکومت می کرد و میلیونها دلار از عواید ملی حاصل از گمرگ های  همرز با ایران را در جیب چپ همان چپن  سفید رنگش می نمود و برای خود، خانواده، فرزندان ، نوه ها و ….موتر خرید و در ماورای مرزهای مملکت بلدینگ ساختند و کمپنی راه

انداختند و خلاصه حد اقل یکی دو قرن خود و بستگانش را بصورت کامل بیمه کرد و هم اینک که نمایندگان محترم ملت با خیانت در امانت ( رای مردم ) بار دیگر برای این قوماندان نظامی وزارت مهم انرژی را داده نوش جانش!عطا محمد نور والی بلخ نه تنها دست کمی از امیر صاحب اسماعیل خان ندارد که به مراتب خطر ناک تر از او عمل می کند  او نیز تمام پلان ها و پروژه هایش در  شمال سمت و سوی شخصی، خانوادگی و حد اکثر حزبی و قومی دارد .  

او نیز فقط عنوان والی بلخ را دارد اما در عمل بر کل سمت شمال حاکم است و کرزی ده سال است که با تمام دارو دسته و تیم اطرافش زور می زند تا این ” دیکتاتور محلی ” را برکنار کند نمی تواند . 

او از یک طرف بودجه کلان گمرک حیرتان را حیف و میل می کند و از طرفی با مافیای قاچاق مواد مخدر همکار است و از سوی به صورت شخصی با ممالک خارجه کانال زده و مستقل معا مله می کند وی با ساختن ساختمانهای در قد و قواره اروپایی هر روز بر سرمایه و اندوخته هایش می افزاید.  

اوست که در زیر زمین خانه اش برای خود و خانواده مکرم بهشت دنیوی ساخته  چنان که یک خبرنگار خارجی با دیدن این منظره در افغانستان دهانش از تعجب مدتها “واز”/ باز  مانده بود! او اینک به شهرک سازی و جاسازی سیستماتیک و هدفمندانه بستگان و هم حزبی هایش در مناطق مهم شهر مزار و کلاً  ولایت بلخ مشغول است . 

 در کندهار گل آقا شیر زوی سالها چنان کرد و رسماً غور می زد که: ” پادشاه صاحب کرزی به مه گفته تو بیل دوزر مه هستی هرجا بند ماندم تو را روان می کنم  ” آری او هنوز کرزی را پادشاه خطاب نموده و از بیل دوزر گفتنش کیف می کند و با چنین دلگرمی و پشتوانه قوی بیت المال مردم فقیر افغانستان را حیف و میل نمود 

بعد از ایشان احمد ولی کرزی بر این منطقه مهم حکومت کرد و سلطه اش را بر ولایات همجوار نیز گستراند و شبکه ای گسترده ی از طالب انتحاری ، تاجر تریاکی، مافیای بین المللی ، دوستان امریکایی و آشنایان و همکاران اروپایی به راه انداخت و آنچنان  از خون این ملت فقیر مکید تا ترکید.یک نمونه هم از ولسوالی ها بگویم بزرگمردی ( از نظر قد) بنام حیدر علی اعتمادی بیش از هشت سال ولسوال  در لعل و سر جنگل ولایت غور بود و ایشان پیشتر یکی از فرماندهان محلی بود که دستش به خون ده ها نفر بی تقصیر و با تقصیر رنگین است.  

اعتمادی نه تنها یک ولسوال بود که سلطنت مطلق بر لعل داشت و چنان فضای رعب آوری به وجود آورده بود که احدی حق انتقاد و اعتراض نداشت این مرد بزرگ به همان معنای سابق ، چند شغل نا شریف داشت:  

1 -  راه انداختن و تیره کردن دعوا های محلی زمین و…  و پر کردن جیبهای مبارک از رشوتهای حاصله از طرفین 

2 -  فروش علنی معادن فیروزه مرغوب و با درصد بالای از خلوص در ناوه سفید چشمه لعل از طریق خادم کربلایی قلعه چکه یکی از سرمایه داران محلی 

3 -  دریافت پول های کلان از انجو ها بابت موافقت با پروژه های شان و در یافت رشوت های کلان از پیمان  کاران پروژه های محلی در برابر ارایه کار بی کیفیت به عنوان نمونه در دهن قولانی لعل که در فاصله ۲ کیلومتری مقر السوال صاحب بود کارگران یک طرف پل را می ساختند و طرف دیگر که ساخته شده بود به خاطر کمی سیمان از همان ابتدا ریزش می کرد تا جایی که کارگران اعتراض کردند اما صدای شان به جای نرسید چون پول پیمانکار پای السوال صاحب را در این پروژه کشانده بود . 

4 - ده ها نمونه از این پروژه ها مخصوصاً ساخت مکتب، به بهره برداری رسید اما به خاطر خیانت ولسوال و بی وجدانی پیمانکاران ، از بس مصالح بی کیفیت استفاده شده بود بیش از یک سال دوام نکرده است. 

۵ - سالها پیش شرکت مخابراتی افغان تلی کام در لعل راه افتاد و ولسوال می گفت شرکت برایم یک گوشی با سیم کارت داده و جالب اینکه فقط ایشان از کیفیت کار افغان تلی کام راضی بود وی سالها به شرکتهای رقیب فرصت ارایه خدمات و ایجاد رقابت سالم و افزایش کیفیت را نداد تا این که سر انجام شرکت های دیگر مجبور شدند به جیب های دیگر حاجی ولسوال روی بیاورند و آنها را پرکنند و چنین بود که چند صباحی است مردم لعل خوشحالند که خطوط تلفن بهتر شده .

خدا بیامرزد بابه­ ی سید نادر بحر نماینده فعلی غور در پارلمان را که – هرچند با نیت شر- سبب این خیر شد و “اعتمادی پادشاه” را از چوکی پائین کشید و فعلاً  یک معلم

ساده و از جنس مردم ولسوال لعل شده امیدوارم که ایشان چون سلفش حاجی اعتمادی به

فساد دامن گستر روی نیاورد و در سر  چوکی ولسوالی کلاه خویش را قاضی و جدانش را ناظر بگیرد تا در صورت پایان ماموریت، شرمنده خداو خلق نگردد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد